وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم آرامش را حس کردم. وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم هر روز در خودم تعمق کردم. این مقدمه دوست داشتن خود است. وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم از تنها بودن خوشم آمد، در خلوت سکوت محاصره شدم و شگفت زده به فضایادامه ی مطلب
دسته: داستان ها
پيشگويي
روزی پیش گوی پادشاهی به او گفت که: در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه اتفاق خواهد افتاد. پادشاه از شنیدن این پیش گویی خوشحال شد. چرا که می توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند. پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هر چه زودتر محکم ترین قلعه را برایشادامه ی مطلب
پیروزی اراده بر زمان
در سال 1968 مسابقات المپيك در شهر مكزيكوسيتي برگزار شد. در آن سال مسابقه دوي ماراتن يكي از شگفت انگيزترين مسابقات دو در جهان بود.دوي ماراتن در تمام المپيكها مورد توجه همگان است و مدال طلايش گل سرسبد مدال هاي المپيك. اين مسابقه به طور مستقيم در هر 5 قاره جهان پخش ميشود. كيلومتر آخرادامه ی مطلب
پسرک و بادکنک فروش
در یک شهربازی پسرکی سیاهپوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد … بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از کودکان را که برای خرید بادکنک به والدینشان اصرار می کردند را جذب خود کرد . سپس یک بادکنک آبی و همینطورادامه ی مطلب