اشتباه نكنید! این بار قرار نیست با مقاله ای از سری بحث های آسیب شناسی اجتماعی مواجه شوید! بلكه روی سخن با شما خواننده عزیز است كه به قدرت عظیم و سرمایه گرانبهایی كه در وجودتان نهاده شده، واقفید. بر این اساس اگر وقت و زمان، گرانبهاست، بخاطر ارزشمند بودن انسان است و الا چگونه می تواند بخودی خود ارزشمند باشد؟ در این صورت با ما موافق خواهید بود اگر بگوئیم:
ای انسان! وقت طلا نیست؛
تو گرانبهاترینی …
در اینجا می خواهیم با مفهوم صحیح “مدیریت زمان” آشنا شویم كه مقصود از آن مدیریت بر زمان نیست؛ بلكه مقصود مدیریت بهینه برنامه ها و فعالیتهایی است كه در بستر زمان صورت می پذیرد.
بر این اساس با فراگیری آموز ه های “مدیریت زمان” به مدیریت شخصی(Self Management ) در ارتباط با زندگی فردی و سازمان دست می یابیم.
بنابراین رویكرد، “زمان” عاملی است با قابلیت انعطاف نامحدود برای دسته بندی بهینه فعالیتها كه می تواند در خدمت افزایش توانمندی انسان قرار گیرد.
اینك به خاطر بیاورید كه چند بار در طول زندگی احساس كمبود وقت نموده و آرزو كرده اید كه ای كاش در هر روز بجای ۲۴ ساعت، ۴۸ ساعت وقت می داشتید؟
حال، اگر به شما بگویند آرزوی شما برآورده شده، چه احساسی خواهید داشت؟ كلید تحقق این آرزوی شما در آموز ه های علم مدیریت زمان می باشد! این علم به شما می آموزد كه چگونه می توانید بخشی از اوقات خود را آزاد كنید؛ دقیقاً مثل موقعی كه با كمبود فضا مواجهیم و با یك مدیریت صحیح نسبت به لوازم و اشیا به فضایی باز دست می یابیم! یعنی همان عملی كه در شركت های بزرگ موجب میلیونها دلار صرفه جویی و سود می شود!
یكی از مهمترین مسایل انسان در هر شرایطی، هر سن و سالی و با هر مذهب و اعتقادی، مسئله “موفقیت” (Success) می باشد.
تمام دانشمندان و محققان نیز در تلاشند تا انسان را در موضوعات مختلف یاری رسانند تا بتواند مسایل مختلف خود را حل كند. تازه خودشان نیز در این تلاش علمی و تحقیقی به دنبال كسب موفقیتند!
اولین نكته ای كه باید در این خصوص توجه كنیم این است كه موفقیت تابع فرآیند است: (Process of Sucess) و ما باید اركان این فرآیند را در یك تحقیق جامع و گسترده در زندگی شخصی و سازمانی خود به دست آوریم. نكته دوم به تعریف موفقیت مربوط می شود: “موفقیت عبارت است از نیل رضایتمندانه به اهداف از پیش تعیین شده در زمان معین”. بر اساس این تعریف، اگر در زندگی خود هدفی نداشته باشیم، موفقیتی هم نخواهیم داشت و به قول یك مثل غربی، باد موافق برای كشتی بدون مقصد بی معناست! در گام دوم بر اساس یك تحلیل علمی باید فاصله خود تا اهدافمان را تعیین و مسیری كه ما را به وضعیت مطلوب می رساند، شناسایی كنیم. بر این اساس مدل حركتی ما در فرآیند موفقیت به صورت زیر خواهد بود:
و اینك باید توجه داشیته باشیم یكی از عواملی كه موجبات رضایت ما را درفرآیند موفقیت تأمین می كند، مسأله “زمان” تحقق هدف می باشد. پس باید با طراحی یك برنامه زمان بندی شده زمان دقیق تحقق اهدافمان را بدست آوریم و از اینجاست كه پای مدیریت زمان در فرآیند موفقیت به میان می آید.
به كارگیری آموزه های این علم موجب می شود كه ما زمان كافی برای پرداختن به برنامه های خود بدست آوریم تا به موقع و با هزینه معقول اهدافمان را محقق كنیم.
مهمترین اصل در این میان، اولویت بخشیدن به فعالیت ها و تقسیم آنها به امور فوری و ضروری است كه در این صورت امور غیرفوری و غیرضروری خود به خود از زندگی ما حذف می شوند.
همچنین در طراحی یك برنامه مناسب، با توجه به رسالت و بینشی كه برای خود تعیین می كنیم، اولاً نیازمند انتخاب و ثانیاً اتخاذ تصمیمات استراتژیك هستیم. آموزه های علم مدیریت استراتژیك نیز از اینجا وارد فرآیند موفقیت می شود و دهها تئوری و روش و شیوه ارائه می دهد تا برنامه ای كه مسیر ما را به سوی اهدافمان تعیین می كند، كار آمدتر شود.
پس از تعیین هدف و تعیین مسیر بر اساس طراحی یك برنامه زمان بندی شده با استفاده از تكنیك های مختلف برنامه ریزی، نوبت به اجرای برنامه می رسد كه خود محل بحث دهها تئوری و روش اجرایی است. اما یك نكته كلیدی در این مرحله این است كه در حین اجرا و پس از هر دوره زمانی، باید دستاوردهای خود را ارزیابی و نتیجه آن را در برنامه اعمال كنیم. این امر موجبات تصحیح رفتار خود و برنامه هایمان را فراهم می نماید كه در نتیجه اجرای آنها، قله اهدافمان فتح گردد. اینك با بررسی دقیق فرآیند موفقیت، به یك نتیجه بسیار مهم و اساسی دست می یابیم و آن اینكه با انجام همه این فعالیت ها و در واقع با اعمال مدیریت شخصی به بخشی از توانمندی های بیكران خویش می رسیم و با تحقق اهدافمان، گوهر گرانبهای خود را در بستر شیرین ” موفقیت ” می یابیم ! بر این اساس شما نیز با ما هم عقیده خواهید شد كه:
ای انسان! تو می توانی … اگر از امروز اراده كنی!