مغز هوشيار

مغز هوشيار (توسط امیرحسین غروی یکتا)

مغز سلطان بدن است و برای  داشتن  يک  سلطان لايق، مراقبت های  ويژه ای  لازم است. در بعضی اوقات  حس می کنيم  که حافظه ما خوب کار نمی کند و يا در حفظ و يادگيری  مطالب دچار مشکلاتی شده ايم. در همين راستا دانشمندان تحقيقات  فراوانی روی کارايی مغز انسان در شرايط گوناگون  انجام داده اند و همواره به دنبال به دست آوردن روش مفيدی بودند تا بازدهی مغز را بالا ببرند. با اين همه تلاش و کوشش، هنوز مسائل و ابهامات بسياری درباره ی فعاليت مغزی افراد مختلف وجود دارد.

تحقيقات  نشان می دهدکه انسان ها دارای کارايی های مغزی گوناگونی  هستند و اين کارايی ها دلايلی مانند وراثت، تغذيه، تربيت مغز و …. دارد. نتيجه چندين  سال تلاش و کوشش دانشمندان، راه هايی است که ما می توانيم  برای داشتن يک مغز آماده و مفيد به کارگيريم.

داروهای هوشمند

 همه انسان ها وقتی به سن چهل سالگی می رسند، تغييراتی را در توانايی های روانی خود بخوبی درک می کنند. اين آغاز فرآيند تدريجی است که بسته به شدت ميزان آن، حتی می تواند به جنون ختم شود. در اينجا اين سوال مطرح می شود که آيا می توان به وسيله دارو اين حالت خاص را بهبود دهيم يا به طور کلی از بين ببريم  يا حتی در مرحله ای پيشرفته تر از  بروز آن جلوگيری کنيم.  

در حال حاضر در بازار داروهايی وجود دارد که به نوعی اين کار را انجام می دهند، به اين داروها داروهای ” افزايش  هوشياری” می گويند و محققان روی داروهای جديدی در همين زمينه هم کار می کنند. يکی  از معروف ترين اين داروها  Modafinil  است که بخوبی حالت نارکولپسی را برطرف می کند. نارکولپسی در انسان باعث خواب ناگهانی می شود و فعلا Modafinil  بهترين گزينه برای درمان آن است. اين دارو  می تواند شخص را متناوبا 90  ساعت بيدار نگه دارد و بر خلاف آمفتامين ها و حتی قهوه ، عوارض  بسيار کمی  دارد. تحقيقات نشان می دهند فقط تعداد کمی از کسانی که Modafinil  مصرف می کنند از نارکولپسی رنج می برند و اکثر آنها کسانی هستند که نمی خواهند بخوابند. اين وضعيت در مورد  داروهای  زياد ديگری هم صادق است، يعنی مردم نه به خاطر مشکل يا بيماری خاصی آنها را مصرف می کنند، بلکه  از آنها  استفاده می کنند تا از اثرات آنها در زندگی روزانه بهره مند شوند. نمونه ديگر  اين داروها  Ritalin است؛ دارويی که مردم  در بسياری موارد صرفا برای افزايش قوه تمرکز خودشان از آن استفاده می کنند، اما اين استفاده بی رويه هم می تواند برای  انسان خطر ساز باشد. دکتر دانيلی پيو ملی، يکی از محققان دانشگاه کاليفرنيا در اين مورد می گويد: ” ما بايد مراقب چيزهايی که می خواهيم باشيم.” او که روی افزايش قدرت و نحوه عملکردحافظه انسان کار می کند، در عين حال بر استفاده از اين داروها در موارد خاص تاکيد می کند و می گويد:” بالاخره  بايد به ياد آوردن چيزهايی را که نمی خواهيم پايان دهيم.”

استفاده از داروها برای بهبود عملکرد مغز انسان آينده روشنی دارد و دانشمندان اميدوارند روزی بتوانند عملکرد مغزی انسان های سالخورده را مانند جوانان بدون اشتباه کنند.

تغذيه مناسب

مغز انسان، يکی از حريص ترين ارگان های بدن محسوب می شود که احتياجات رژيمی ويژه ای دارد. به همين خاطر ” هر چيزی که شما می خوريد بر نحوه فکر کردنتان تاثير می گذارد ” چندان هم عجيب نيست. از اين رو محققان تحقيقات گسترده ای در زمينه تغذيه انجام داده اند.

اولين توصيه دانشمندان برای افزايش کارايی مغز، خوردن صبحانه است. با هر بار صبحانه خوردن، ميزان زيادی گلوکز که غذای اصلی مغز است، به بدن وارد می شود و طی مطالعات بسيار زياد انجام شده، مشخص شده است افرادی که صبحانه نمی خورند  کارايی کمتری در مدرسه و محل کار دارند.

يکی از جالب ترين تحقيقات در زمينه خوردن صبحانه است. با هر بار صبحانه خوردن ، ميزان زيادی گلوکز که غذای  اصلی  مغز  است، به بدن وارد می شود و طی مطالعات بسيار زياد انجام  شده، مشخص  شده است افرادی که  صبحانه نمی خورند، کارايی کمتری در مدرسه يا محل کار دارند.

يکی از جالب ترين تحقيقات در زمينه خوردن صبحانه که در  سال 2003   انجام  شد، اثبات کرد کودکانی که در  صبحانه خود از نوشيدنی های شيرين و گرم  استفاده می کنند، در انجام  تست های حافظه و توجه، همسطح افراد هفتاد ساله  عمل می  کنند. در تحقيق ديگری که توسط باربارا استووارت از دانشگاه آستر انگليس انجام  شد، بر نقش  بسيار موثر لوبيا  تاکيد  شده  است. اين ماده  سرشار  از پروتئين  به همراه نان در برنامه غذايی روزانه کودکان باعث می  شود آنها  سخت ترين  تست های مرتبط  با آگاهی فکری را براحتی  انجام دهند.

بعد از  صبحانه  نوبت به  غذاهای اصلی  می  رسد .دانشمندان بر استفاده فراوان از تخم مرغ و سالاد  در رژيم غذايی تاکيد می  کنند.در تخم مرغ  ميزان فراوانی  کولين  وجود دارد  که از اين ماده در بدن برای  توليد انتقال دهنده های  عصبی  استيل کولين  استفاده می  شود .محققان در دانشگاه بوستون  با کاهش  ميزان استيل کولين در مغز متوجه شدند که کمبود اين ماده باعث  می شود  شخص  حافظه خود را  در زمينه به يادآوردن   الفباء و حروف کلمات  از دست بدهد.کمبود اين ماده  در مغز همچنين می تواند  باعث آلزايمر شود  و تحقيقات نشان می دهد  افزايش  اين ماده  در مغز می  تواند  روند فراموشی مربوط  به پيری را کند  کند.

از ديگر غذاهای  توصيه  شده  سالادها هستند. اين غذاها دارای  مقدار بسيار زيادی  آنتی اکسيدان  هستند که در آنها ميزان  فراوان کاروتين بتا ، ويتامين E و C  وجود دارد.محققان اعلام کرده اند  افزايش آنتی اکسيدان در مغز باعث افزايش  قدرت يادگيری حتی  در  سن بالا  می شود، به گونه ای  که آنها در دانشگاه کاليفرنيا موفق شدند  به يک  سگ  پير چيزهای  جديدی آموزش  دهند. دانشمندان حتی تاثير دسرها بر فعاليت  مغز را هم  مورد بررسی  قرار داده اند .آنها بهترين دسر پس  از صرف ناهار را ماست  می  دانند  چون براحتی  استرس  های بعد از  ظهر را برطرف می  کند  و دليل آن اين  است  که ماست  دارای  تيروزين های آمينواسيد  است . از اين ماده در مغز  برای  ساخت انتقال دهنده های  عصبی  و نورآدرنالين  استفاده می شود  که اين دو ماده تاثير  زيادی  در برطرف شدن  استرس  دارند.

محققان  توصيه می کنند در عصر هم مقدار کمی  غذا خورده  شود  تا گلوکز مورد نياز مغز آماده شود، البته تاکيد آنها  بر يک وعده بسيار  سبک  و مقوی  است .

شصت درصد  ساختار مغز  چربی  است ، به همين خاطر اين قسمت از بدن بايد هميشه  چرب  نگه داشته شود. بهترين گزينه برای  اين منظور اسيد چرب  امگا-3  است  که به ميزان بسيار زياد در دی اچ ای (  docosahexaenoic   ) يافت می شود .اين ماده در يکی از  لذيذترين  غذاهای دنيا  به ميزان بسيار زياد  وجود دارد يعنی در ماهی . به همين دليل ماهی  بهترين غذای  مغز است  و مصرف هميشگی آن تاثير مثبت بسيار زيادی در کارايی مغز دارد.

در پايان  روز  هم  دانشمندان توصيه می کنند ميوه های تازه مانند  توت فرنگی  و تمشک  مصرف شود.ميوه ها  بخصوص توت فرنگی و تمشک در تقويت  حافظه کوتاه مدت تاثير زيادی دارند.

موسيقی

در حدود يک دهه پيش ،فرانسيس  روشر که يک روانشناس در دانشگاه ويسکانسين ایالات متحده  است ، طی يک تحقيق علمی اعلام کرد گوش  دادن به سمفونی های موتزارت ، استدلالات  رياضی انسان را پيشرفت می دهد.اين اختراع او در آن  سال بازتاب های بسيار گسترده ای داشت .آنها حتی توانستند اثبات کنند ، تاثير سمفونی های موتزارت با ديگر موسيقی ها تفاوت دارد.

اين اختراع ، تاثير موسيقی بر فعاليت های مغز را دقيقا اثبات کرد و از آن روز به بعد موسيقی درمانی و استفاده از موسيقی در خيلی از درمان ها رواج زيادی يافت ، اما برای استفاده از موتزارت برای تمدد اعصاب بايد به نکات زير توجه کرد.

موتزارت روی هر شخصی تاثيرگذار نيست. با اين حال همين که  شخص هنگام گوش دادن به موسيقی احساس می کند  موسيقی بر عملکرد مغز وی تاثير می گذارد ، باعث می شود  يک احساس آرامش به شنونده دست دهد .البته اين حالت  را با کارهای ديگر هم می توان به دست آورد، اما موسيقی گزينه مناسب تری به نظر می رسد.هر چند  گوش دادن به داستان  هم می تواند  تاثيری برابر گوش دادن به موسيقی داشته باشد.

موسيقی می تواند حتی تاثير بيشتری بر مغز انسان  داشته باشد  و اين بار کليد کار،درس های موسيقی است .محققان با بررسی  کودکان شش ساله  که آموزش های  موسيقايی می  بينند با ديگر کودکان ، متوجه  شدند  ضريب هوشی اين کودکان دو تا سه امتياز بيشتر از کودکان ديگر است. در تحقيقی مشابه ، روشر کشف کرد کودکانی که پيش از مدرسه آموزش موسيقی ببينند  نسبت به کسانی که  پيش  از مدرسه  دوره های کامپيوتر را پشت سر گذاشته اند، دارای  استدلالات  عددی  و رياضی بهتری  هستند. شايد موسيقی باعث  افزايش  مهارت های روانی  در کودکان می شود .حرکت همزمان  انگشتان دو دست  و توجه به متن  موسيقی و نت و هارمونی ، وقتی که به صورت هماهنگ  در کنار يکديگر قرار می  گيرند، مسلما باعث تقويت فعاليت های  قسمتی از مغز می شوند ، اما اين فعاليت ها هنوز کشف  نشده اند . نکته مبهم ديگر  تاثير موسيقی بر  ضريب هوشی افراد  بزرگسال است.فعلا دانشمندان پاسخ قطعی در اين زمينه ندارند ،اما يادگيری موسيقی را به بزرگسالان توصيه می  کنند.

استفاده با صرفه از مغز

تا چندی  پيش  ضريب هوشی يک  شخص -مقياسی برای  توانايی های  حل مشکلات هوشی يک  شخص -پديده ای  ثابت برای  انسان فرض  می  شد  که ميزان آن مستقيما  از راه  وراثت تعيين می  شد ، اما اخيرا دانشمندان  نظريه ای  مطرح کرده اند  که در آن ميزان  ضريب هوشی  هر شخص به عملکردی پايه ای  در مغز انسان  با نام  حافظه  فعال بستگی  دارد.بدين صورت که هر چه  حافظه جاری انسان  بيشتر شود، ميزان ضريب هوشی او هم افزايش می  يابد.

حافظه جاری ،  سيستم   ذخيره کوتاه مدت  مغز انسان است .در اين بخش  مسائل  هوشی  انسان  حل می شوند، مثلا اگر  شما بخواهيد 7+6-73  راحل کنيد ، اين  قسمت از مغز شما -حافظه جاری – قسمت وسطی فعاليت  ذهنی  شما  که برای حل مسئله لازم است  را در خود  نگه می دارد.ميزان  اطلاعاتی  که حافظه جاری  می تواند  در خود ذخيره کند ، به آگاهی  عمومی  شخص  بستگی  دارد.

به تازگی  يک  تيم تحقيقاتی  در انستيتو  کارولينا  استکهلم  به رهبری  ترکل کلينگبرگ  به نشانه هايی  دست  يافته است  مبنی  بر اينکه  سيستم عصبی  که در حافظه جاری  قرار دارد  ، ممکن است  با تمرين بزرگ شود. آنها با استفاده از نوعی  اسکن مغناطيسی  پيشرفته ، فعاليت های  مغزی  چند  شخص  بالغ را پيش  و پس  از يک برنامه  تمرينی  حافظه جاری  اندازه گيری کردند .اين برنامه  کارهايی  از  قبيل  حفظ کردن موقعيت  يکسری  نقطه در يک  صفحه  شطر نجی بود.پس  از پنج  هفته تمرين ،آنها متوجه  شدند فعاليت های  مغزی  افراد مورد نظر  در قسمتی  از مغز که با اين نوع  فعاليت ها درگير است ، افزايش  يافته است .

اما نکته  شگفت انگيز  در اين آزمايش  اين بود که هنگامی  که گروه ، اين  آزمايش ها  را روی کودکان اعمال  می کرد،  متوجه  شد  اين بار به جای  سيستم  عصبی  موجود  در حافظه  جاری ، قسمتی  از مغز که مربوط به آگاهی عمومی  کودکان است ، رشد  يافته  و ضريب هوشی  کودکان  هشت درصد  افزايش  يافته  است .

با اينکه دانش  مربوط  به  حافظه جاری ، روزهای اوليه  خود را  سپری می کند،کلينبرگ اميدوار است  تمرين های  حافظه  فعال ، کليد بازکردن قفل قدرت  باشد. او در اين مورد می  گويد : ”  عوامل وراثتی  و دوران جنينی  نقش  بسيار زيادی در ميزان توانايی  فعاليت های  مغزی دارند، اما فراتر از آن ، چند درصد -که هنوز  ميزان آن مشخص  نيست  وجود دارد که می  توان  با تمرين  آنها را افزايش  داد.”

استراتژی

 فرض کنيد که شما در يک تالار سخنرانی  قرار داريد و در آن تالار ، ششصد  نفر  حضور دارند.اگر تمامی  اين افراد  اسم خود  را به شما بگويند و يک  ساعت  بعد از  شما بخواهند  که آنها را تکرار کنيد ، ممکن است  شما دچار  سرگيجه شويد . اين بدان خاطر نيست  که شما نمی توانيد اين کار را انجام دهيد ،بلکه مشکل اينجاست که شما تکنيک ها و روش  های مربوط به انجام آن را نمی دانيد. اما افرادی  هستند که می توانند اين کار را به صورت عادی  انجام دهند.آنها می توانند  هزاران عدد ، اشعار بسيار قديمی  و غير مستعمل  و صدها  هزار کلمه بدون استفاده  را حفظ کنند . در يکی  از مسابقات  جهانی  در اين زمينه ، ” النور مگ واير”  و تيم همکارش  از دانشگاه لندن ، هشت نفر از  بهترين های مسابقات را زير نظر گرفتند.آنها حين  آزمايش های  متفاوت ،به مدرکی که ثابت کند  اين افراد  از  ضريب هوشی بالايی برخوردار هستند ،دست نيافتند، اما متوجه شدند  اين افراد هنگام حفظ کردن از  سه منطقه  مغزشان  برای انجام کار استفاده  می کنند و اين در حالی  است  که آنها در تست های حفظ کردنی  از اين مناطق  ويژه  مغزی  استفاده نمی کنند. دليل اين امر را می توان  استراتژی  خاص آنها برای حفظ کردن دانست .مثلا آنها برای  حفظ  کردن نحوه  و ترتيب  چيدن  يک دسته برگه ، به هر کدام از آنها يک شخصيت  می  دهند و برای  حفظ  کردن ترتيب قرار گيری يک داستان  بر اساس  نحوه قرار گيری  برگه ها  پردازش می کنند و طبيعتا حفظ کردن  يک داستان  بسيار راحت تر از حفظ کردن تعداد  بسيار زياد ی عدد مشابه است .

بازيگران  سينما و تئاتر هم تقريبا از روش  مشابهی  استفاده می کنند.آنها چيزهايی  را که بيان می کنند با احساسات همراه می کنند و انسان ذاتا وقايعی را که با احساسات  زيادی همراه است ، جزء به جز  حفظ می کند.هنرپيشگان حرفه ای از روش ديگری  استفاده می کنند.آنها هنگام ادای کلمات، حرکات مربوط به انجام آن  را هم انجام می دهند و اين  عمل آنقدر موثر  است  که آنها  حتی چند ماه  پس  از نمايش  می توانند متنی را که حفظ کرده اند ،براحتی  ادا کنند.

هلگا نويس ” يک روانشناس  از دانشگاه  المهرست  در ايلينويز به همراه  “تونی نويس ” که يک بازيگر است ، کشف کردند  که از اين روش  می  توان  برای افزايش يادگيری  دانش آموز  استفاده  کرد. دانش آموزانی که کلماتشان را  با آموزش  های  ديگری  همراه کنند ، بعدا 38 درصد  بيشتر می توانند  کلمات را بازسازی کنند.نو يس ها معتقدند  داشتن دو روش  ذهنی  برای  حفظ  کردن می تواند  قابليت حفظ کردن افراد را به  صورت باور نکردنی  افزايش دهد.  ” بری گوردون ” از دانشگاه جان هاپکينز  اعتقاد دارد ، استراتژی ، همچنين  در زندگی  روزانه  هم اهميت زيادی  دارد. کارهای  ساده ای  مانند  قرار دادن کليدها  در يک جای  مشخص  و نوشتن چيزها  برای  از  ياد نبردن  آنها می تواند  ميزان اطلاعاتی را که پيش  خود نگه می داريد، زيادتر کند.اگر  اسامی  ،مشکل  شما هستند ، سعی کنيد آنها را به  صورت ذهنی تداعی کنيد.

استراحت

کوتاهی  در خواب ، اثرات بدی  برای مغز  شما در پی  خواهد داشت .برنامه ريزی ،حل مسائل ،يادگیری،تمرکز و حافظه  جاری شما  همه از کمبود خواب متحمل  عوارض سوء می شوند. در عين حال در ضريب  هوشی  هم حتی خلل وارد می شود. دکتر  “شون درومند”  از دانشگاه  کاليفرنيا در اين مورد می گويد: ” اگر  شما 21  ساعت  پشت  سرهم بيدار بمانيد ،توانايی هايتان اندازه  کسی  است  که تا حدی  که قانون  (ايالات متحده )  اجازه می دهد، مست است ، البته لازم نيست  دقيقا 21 ساعت  بيدار بمانيد  تا اين حالت را تجربه کنيد ،فقط  کافی  است  دو يا سه  شب  دير بخوابيد  و زود  بيدار شويد تا همين حالت  به شما  دست دهد.

خوشبختانه  اين رابطه  دو سويه  است . اگر شما به کسی  که از خواب محروم شده است ، اجازه  بدهيد يک يا دو ساعت  بيشتر چشم روی هم بگذارد ، اين شخص  می  تواند  در کارهايی که نياز  به تمرکز  بيشتر  دارد ،  مانند  امتحان دادن ، موفق تر عمل کند، دکتر درومند  در اين مورد می گويد: ” توجه ( تمرکز) اساسی ترين  پايه  هرم ذهن است  ، اگر شما  آن را تقويت  کنيد، ديگر نيازی  نيست  به چيز ديگری  بيشتر از آن توجه  نشان دهيد.”

اينها  تنها فوايد يک خوب  عميق   شبانه نيست . وقتی که شما خواب هستيد،مغز شما  حافظه های جديدی  را  تمرين  کرده  و حتی  بعضی از مسائل را حل می کند.فرض  کنيد  شما  می خواهيد يک بازی  جديد رايانه ای را ياد بگيريد.در اين صورت بهتر است  به جای  اينکه  چند ساعت  پای  کامپيوتر بنشينيد، دو  ساعت  بازی  کنيد و سپس  بخوابيد .هنگامی که شما خواب هستيد  مغز شما دارای  همان مدارهايی که برای  يادگيری  بازی  استفاده کرده  است را دوباره فعال می کند.دوباره صدای آنها را می شنود و سپس حافظه های جديد را در حافظه بلند مدت  ذخيره می کند و هنگامی که بيدار شويد ، يک بازيگر بهتر شده ايد.چنين روشی در ديگر کارها مانند يادگيری پيانو  ،رانندگی خودرو و … هم می تواند  کارگر باشد.

در اين مورد همچنين شواهدی  در دست است که نشان می  دهد  خواب باعث  بهبود روش حل مسائل  می شود. داستان  ديميتری مندليف که پس  از  خواب  روزانه يکباره  به طرح  جديد  تناوبی رسيد ،نمونه بارز اين مسئله  است .چون او شديدا  درگير حل مسئله بوده ، هنگام خواب  مغز او  همانطور که در بالا ذکر  شد ،  به فعاليت هايش در اين زمينه  ادامه داده  و به حل مسئله رسيده است .

به نظر می رسد  هنگام خواب ، مغز با تردستی  راه حل های  خلاقانه ای پيدا می  کند، پس  اگر شما  هم در حل مسئله ای  مشکل داريد و منتظر  يک لحظه  اوره کائی (يافتم  معروف  ارشميدس )  هستيد ، بهتر است  همين حالا به خواب ناز فرو رويد.     

منبع : مقاله  ” شش روش برای ايجاد مغز هوشيار'” – نويسنده  جواد نصرتی -ضميمه  روزنامه همشهری – شماره ششم – خرداد ماه 1384